علاقهمندي ها
+
سلام ... خب همتون بهتر از من ميدونيد كه *مهندس فخري* مرد بسيار شريفيه .... اصلاً هم *خسيس* نيست ... امسال هم براي اينكه ثابت كنه *خسيس* نيست ميخواد يه *عيدي* خوب به هممون بده ... *حدس بزنيد عيديمون چيه* .... يكي از شرايط دريافت عيدي تحت فشار قرار دادن ايشون با *لايك و بازنشر اين فيد* هست ......

جبهه مقاومت اسلامي
96/4/3
انجمن خيريه
آخ جون عيدي
انجمن خيريه
من كه دلم خيلي ميخواد
نشريه حضور ░
مهندس در اين فيد كاملاً نظر خود را اعلام كردن ........ بفرمائيد مطالعه كنيد http://ammar19.parsiblog.com/MLink/?6094968
محمدمهدي .ر
بنده شرمنده شون شدم. جاي شما هم بودم اين دو تا فيد رو حذف مي کردم و يه مدت پيدام نميشد.
+
فيد حلاليت:قصددارم با شروع سال جديددروجودخودم انقلاب جديدي رو شروع كنم...به همين دليل به اين فكر افتادم كه فيدي بزنم و از دوستان پيام رساني حلاليت بطلبم....به همين علت دراين فيدمنتظر شنيدن نظرات و انتقادات شما عزيزان ميباشم....انتقادات و نظرات شما عزيزان در مورد من خيلي به اين انقلاب كمك خواهد كرد...(لطفا اين فيد رو با لايك ها و بازنشرهاتون بالا نگه داريد...)

پارسي نامه
95/4/24
3 فرد دیگر
21 فرد دیگر
+
اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِکَ مِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ وَ مِنْ ضِيقِ الْقَبْرِ وَ مِنْ ضَغْطَةِ الْقبر*
خداوندا از عذاب و تنگى و فشار قبر بتو پناه ميبرم*

صراط*
92/10/23

+
جوجه اردکــ خجالتي *بچــــــه مرشـــــد* و ذره بين!

بلاي آسموني😁
92/1/23
الهييييييي چقدر نازه من هم يه جوجه اردك داشتم واسه تولد حسين آقا خريدم ، يه چند روزي نبودم دادم به يكي امانت وقتي برگشتم ديدم اردكم رو داده به يكي :(
+
سلام.درپايان دوردوم مجله پارسي نامه،لازم ميدانم اززحمات وتلاش هاي همکاران ارجمندم،بانوان ارزشمند،خانم ها سادات موسوي،طيبه علي،قاصدک،تبسم بهار وجنابان آقايان اعزّه،مهندس فخري،دکترسخني،مهندس افشار،محمدعابديني،ميرزاهادي قمي،محمد جواد سلماني،راشدخدايي،آقاشيرحفاظ،محمدرئيسي پور، پوريا،صميمانه تشکرو قدرداني کنم.ازخدا طلب مي کنم نتايج خيراين فعاليت بلنددرکارنامه حسنات اعمال همه ثبت ودرج گردد.
@شميم ياس @
91/11/10

همچنين براي کليه دبيران منتخب گرامي دردورسوم که مورد اعتماد کاربران خوب همبلاگستاني قرار گرفته اند،آرزوي موفقيت و سربلندي دارم .باشد که از اين رهگذرمورد توجه و عنايت الهي قرار گرفته و بابازنشر مطالب ارزشمند توشه اي ازخيرات گزينند.ان شاء الله.شخصاً نيز به لحاظ بضاعت اندکم درخدمت به سايرين اعتذار مي جويم.
سلام بنده هم به نوبه خوداز جناب آقاي معزي و دبيران محترم *خانم ها سادات موسوي،طيبه علي،قاصدک،تبسم بهار وجنابان آقايان مهندس فخري،دکترسخني،مهندس افشار،محمدعابديني،ميرزاهادي قمي،محمد جواد سلماني،راشدخدايي،آقاشيرحفاظ،محمدرئيسي پور، پوريا،*صميمانه تشکرمي کنم@};- اجرکم عندا...@};-
+
سوال........بهترين دوستي كه تويه پيامرسان داشتي كي بوده؟؟؟؟؟ اسم حداكثر 2 نفرو بگو....اولم خودم ميگم....خاتون

*صبا*
91/5/11
+
*نقاشي در کمتر از يک ساعت؛ جهت تمدد اعصاب با پاستل روغني*

لعل سلسبيل
91/4/30
+
حکايت عجيبي ست!!! رفتار ما را خدا مي بيند و مي پوشاند...مردم نمي بينند و فرياد مي زنند...شب بخير دوستان

DARYAEI
91/4/25
6 فرد دیگر
25 فرد دیگر
+
براي دوستاني كه تولدشان است :تولدتان را صميمانه تبريك گفته و از ايزد منان برايشان شادي سلامتي و سربلندي آرزو دارم .برخاستن از عدم و درآمدن بر سيرت انساني ، باشکوهترين پديده هستي است
اين باشکوه ترين، بر شما مبارک باد . . .يك كيك هم گرفتم يكدومتون بين بچه هاي پيامرسون تقسيم كنه !

گل پسر دنيا*محمد*
91/4/20
4 فرد دیگر
13 فرد دیگر
+
*سلام... از همه ي دوستان عذر خواهي ميکنم... شايد در جايگاهي نباشم که از اين جور حرفا بزنم.. ولي فک ميکنم لازم بوده... اين فايل صوتي رو با صداي خودم در اختيار شما ميگذارم.*.
«امير معظم»
91/4/9

+
**روزي روزگاري در روستايي در هند مردي به روستايي ها اعلام کرد که به ازاي هر ميمون20 دلار به آنها پول خواهد داد.
روستايي ها هم که ديدند اطرافشان پر است از ميمون، به جنگل رفتند و شروع به گرفتن ميمونها کردند. مرد هم صدها ميمون به قيمت 20 دلار از آنها خريد، ولي با کم شدن تعداد ميمونها روستاييها دست از تلاش کشيدند.. **

راه كمال
91/4/5
** به همين خاطر مرد اين بار پيشنهاد داد براي هر ميمون به آنها 40 دلار خواهد پرداخت. با اين شرايط روستايي ها فهاليتشان را از سر گرفتند. پس از مدتي موجودي ها هم کمتر و کمتر شد، تا سرانجام روستاييان دست از کار کشيدند و براي کشاورزي سراغ کشتزار هاي خود رفتند...
اين بار پيشنهاد به 45 دلار رسيد و…**
** در نتيجه تعداد ميمونها آنقدر کم شد که به سختي مي شد ميموني براي گرفتن پيدا کرد. اين بار مرد تاجر ادعا کرد که به ازاي خريد هر ميمون 70 دلار خواهد داد، ولي چون براي کاري بايد به شهر مي رفت، کارها را به شاگردش محول کرد تا از طرف او ميمون ها را بخرد.
در نبود تاجر شاگرد به روستايي ها گفت اين همه ميمون در قفس وجود دارد!**